خلاصه داستان: کشیشی که دارای قدرتمند ترین نیروی الهی است در حین مبارزه با یک شیطان به دنیای دیگری منتقل می شود. جایی که خود را در قالب بدن یون وو، یک آیدل ناشناخته می بیند. گروه یون وو در آستانه انحلال است. اما کمی بعد اجرای زنده و فاجعه یون وو باعث جلب توجه مردم و رسانه ها می شود…
خلاصه داستان: سون وو هیول یک خون آشام نیمه انسانی است. او خیلی دوست دارد به یک انسان کامل تبدیل شود، اما تنها فرصت اینکار که هر صدسال پیش میاید را از دست می دهد. او با جون این هه که یک مهمون خونه رو اداره میکنه آشنا میشه…
خلاصه داستان: یونگ مین یک راننده تاکسی است. او فقط روح های سرگردان را به عنوان مسافر سوار میکند و کمک می کند تا آخرین خواسته شان برآورده شود. جی هیون یکی از این روح های سرگردان است که به یاد ندارد در زمان زنده بودنش چه کسی بوده و…
خلاصه داستان: ملکه قبیله انسان ها دو دختر دوقلو به دنیا می آورد. خواهر بزرگتر که فردی نجیب و مهربانه قرار است با شاهزاده بهشتی قبیله جاودانه و خواهر کوچکتر که فردی باهوش و حیله گره قرار است با شاهزاده شیطان قبیله شیطان ازدواج کنند. به دلیل یک اشتباه غیرمنتظره، دو خواهر به قبیله های اشتباهی فرستاده میشوند. این نه تنها باعث ایجاد آشوب می شود، بلکه منجر به افشای اسراری می شود که چهار قلمرو را شوکه می کند.
خلاصه داستان: در طول مدت های مدید، دو شهر مو شی و ژوانیو همواره با هم در حال نزاع و ستیز و سعی در جهت فتح دیگری بودهاند. مالک قدیمی شهر مو شی تنها یک دختر به نام یه ژائونان داشت که جنسیت او را مخفی می کرد ...
خلاصه داستان: شیانگ یون در اصل یک ابر بود، اما یو لائودیان او را به یک پری تبدیل کرد و در امارت یو لائو شروع به کار کرد. چو کنگ یکی از شاگردان علم نجوم یوری شینگجون است. او در امارت یو لائو سرگردان شد و با او مثل یک شرور رفتار شد. چو کنگ اتفاقی بادبزن شیانگ یون را شکست، بنابراین آن دو با هم دعوا کردند و به طور اتفاقی رشته قرمز را گره زدند که منجر به ازدواج این سه جهان شد. امپراطور جید از هرج و مرج خبر داشت و مجازاتش برای آنها این بود که تا پس از هفت زندگی عاشقانه نمی توانند به بهشت برگردند و داستان آنها شروع شد.
خلاصه داستان: پس از بیست و هفت مرگ زودرس غم انگیز، آئین از پل نایهه عبور کرد تا از پادشاه ارواح عدالت طلب کنه. ژیویان به اون گفت که تنها دو احتمال برای چنین بدشانسی وجود داره: یکی اینکه اون به شخصیت بزرگی بین خدایان توهین کرده و دیگری این که خودش شخصیت بزرگیه.
خلاصه داستان: داستان درباره زمانی ست که شیاطین قدرت میگیرند و ارباب میشوند و تزکیه کنندگان منفور و کوچک میشوند،روزی بزرگان تصمیم میگیرند که فردی را به گذشته بفرستند تا از منشا ارباب شیطانی مطلع شوند و از بیدار شدن ...
خلاصه داستان: این داستان در "کنگ سانگ" اتفاق میوفته و حول محور داستان عاشقانه و پر سر و صدایی بین زود یان شاهزاده قبیله چی یی و شاهزاده ای سلطنتی به اسم شیی یینگ میچرخه زمانی که برای مادر شی یینگ پاپوش درست کردن اون به کوه تبعید شد تا تهذیب کنه...